خليفه به مردمش گفت : صادقانه مشکلات تان را بگوييد...!
حسنك بلند شد و گفت : گندم و شير كه گفتي چه شد ..؟!
حاكم گفت :ممنون كه مرا آگاه كردي...!
يكسال گذشت و دوباره خليفه گفت :صادقانه مشكلاتتان را بگوييد...!
ديگر كسي نگفت گندم و شير چه شد...!
تنها از ميان جمع يك نفر گفت : حسنك چه شد ...؟!!
موضوعات مرتبط: داستان های کوتاه و آموزنده ، ،
برچسبها: حسنک , کجایی؟داستان , حسنک , خلیفه , مشکلات , مسؤلین , مسؤلیت , مشکلات , جامعه , عدالت , ,
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 36 صفحه بعد